شاخص شدت انرژی در ایران؛ نزدیکترین نقطه به فاجعه!
مصرف انرژی یکی از موضوعات مهم در اقتصاد ایران است که تقریباً همه بدنۀ اقتصاد کشور را تحت تأثیر خود قرار داده و تبعات منفی این مصرف بالا، حالا به تدریج خود را نشان میدهد.
به عبارت بهتر، معیار شدت انرژی در نسبت انرژی صرف شده (بر حسب میلیون بشکه نفت خام یا BTU) به تولید ناخالص داخلی (بر حسب میلیارد دلار) عموماً در یک بازۀ زمانی یکساله تعریف میشود که به دلیل بالا بودن این شاخص در ایران، عملاً انرژی بازدهی و راندمان مطلوب نسبی ندارد و این یعنی نسبت مصرف انرژی به آنچه باید تولید شود، بسیار زیاد است و از این جهات نیز ایران در زمرۀ کشورهای پرمصرف جهان قرار دارد و حتی آماری بالاتر از اغلب کشورهای در حال توسعه دارد.
نکتۀ مهم اینکه بالا بودن شاخص شدت انرژی تا حد زیادی به فرسوده بودن تجیهزات و ماشینآلات بخش صنعت و تولید مرتبط است که متأسفانه در این مورد استفاده از این امکانات فرسوده نه تنها مصرف انرژی را افزایش داده بلکه بازدهی بسیار کمی نیز دارند. از این جهت، ارتقاء استاندارد تجیهزات و ماشینآلات صنعت و تولید یک ضرورت برای پیشگیری از اتلاف انرژی است.
علاوه بر آن، در بخش دولت و دستگاههای اجرایی و حتی حاکمیتی نیز عمدۀ سیستمهای سرمایشی و گرمایشی کهنه و فرسوده هستند و از طرفی ساختمانها نیز به استانداردهای لازم در بخش انرژی نرسیدهاند که این موضوع و فقدان سیستم هوشمند برای کنترل دما در ساعات مختلف نیز سبب میشود به ویژه در ساعات اوج مصرف، هدررفت انرژی به صورت تصاعدی افزایش یابد.
در بخش خانگی نیز همین مدت اخیر، بارها و بارها رکوردهای مصرف برق شکسته شد که این موضوع نیز در نوع خود نگران کننده است.
یکی از مشکلات بزرگ ایران در حوزه مصرف برق، بالا بودن شدت انرژی است که در حال حاضر ۴ برابر متوسط کشورهای توسعه یافته و ۲ برابر متوسط جهانی است که در صورت اجرای طرحهای بهینه سازی مصرف میتوان شدت انرژی ایران را نیز تا یک چهارم کاهش دهیم.
به هر حال، شاخص شدت انرژی نقش بسزایی در بهبود شاخصهای رشد اقتصادی دارد و کشور تنها زمانی میتواند مسیر توسعه خود را کنترل شده و یا سرعت منطقی و استحکام حداکثری طی کند که بتواند تناسب منطقی و علمی بین مصرف انرژی و تولید کالا و خدمات ایجاد کند؛ در غیر اینصورت رسیدن به توسعه امری بعید به نظر میرسد زیرا در چنین شرایطی دولت مجبور به اعمال سیاستهایی برای کاهش مصرف انرژی میشود که این مو ضوع اثرگذاری مستقیم روی کاهش ظرفیت تولیدی خواهد داشت.